English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4441 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
taxidermy U پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
parkas U نیم تنه پوست حیوانات
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
loge U جای ویژه در تاتر وغیره
shells U پوست فندق وغیره
shelling U پوست فندق وغیره
shell U پوست فندق وغیره
hide U پوست خام گاووگوسفند وغیره
hides U پوست خام گاووگوسفند وغیره
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
skiver U چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
twiddles U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddling U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddled U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddle U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to listen with rapt attention U با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
consecrate U ویژه کردن تخصیص دادن
consecrating U ویژه کردن تخصیص دادن
seasoning klin U کوره ویژه خشک کردن
consecrates U ویژه کردن تخصیص دادن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
to tick U کار کردن به نحوه ویژه یا درست
specialises U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializes U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializing U ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising U ویژه کاری کردن متخصص شدن
straitjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
trimming tool U ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
straightjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
tunes U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune U میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
indurate U پوست کلفت کردن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
beading machine U ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
lore U حیوانات
applied U هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
shingle U توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
domestic animals U حیوانات اهلی
put away <idiom> U کشتن حیوانات
feedstuff U خوراک حیوانات
wildlife U حیوانات وحشی
fauna U حیوانات یک اقلیم
bestiality U جماع با حیوانات
foal U توله حیوانات
breeding U پرورش حیوانات
stray animals U حیوانات ضاله
chit U توله حیوانات
chits U توله حیوانات
foals U توله حیوانات
zoolatry U پرستش حیوانات
zootomy U تشریح حیوانات
dung U مدفوع حیوانات
buggery with animals U جماع با حیوانات
home range U جایگاه حیوانات
rodentia U حیوانات قراضه
venery U حیوانات شکارشونده
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
bull U حیوانات نر بزرگ فرمان
pedication U عمل جنسی با حیوانات
forepaw U پنجه دست حیوانات
bulls U حیوانات نر بزرگ فرمان
farm U پرورشگاه حیوانات اهلی
big game U شکار حیوانات بزرگ
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
woodnote U صدای حیوانات جنگل
make friends <idiom> U رفاقت با حیوانات ومردم
farmed U پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnical U وابسته به فن تربیت حیوانات
farms U پرورشگاه حیوانات اهلی
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
acron U قسمت قدامی حیوانات بنددار
soilage U علف تازه علوفه حیوانات
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
penning U حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen U حیوانات اغل خانه ییلاقی
squamation U پوشش فلسی شکل حیوانات
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
penned U حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
pens U حیوانات اغل خانه ییلاقی
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
reclaim animal U حیوانات وحشی تربیت شده
zoomorphic U [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
diana U الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism U تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
vivary U جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
forequarter U ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
crunches U صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched U صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunch U صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph U [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
etcaetera U وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . U وغیره وغیره
et cetera U وغیره
snapped U قفلکیف وغیره
snap U قفلکیف وغیره
dales U خلیج وغیره
sheeting U ملافه وغیره
dale U خلیج وغیره
snaps U قفلکیف وغیره
piled U پرزقالی وغیره
snapping U قفلکیف وغیره
pile U پرزقالی وغیره
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
furnace U تون حمام وغیره
furnaces U تون حمام وغیره
dower U لانه خرگوش وغیره
propeller U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
trap U زانویی مستراح وغیره
To score a goal . U گل زدن ( درفوتبال وغیره )
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
sashes U حمایل نظامی وغیره
sash U حمایل نظامی وغیره
snout U لوله کتری وغیره
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
vase U گلدان نقره وغیره
curlicue U تزئینات خطاطی وغیره
coronel U هاله خورشید وغیره
vases U گلدان نقره وغیره
coronal U هاله خورشید وغیره
coequal U درشان ومقام وغیره
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
clop U لنگی اسب وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
dollops U دسته علف وغیره
dollop U دسته علف وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
subsidence U تخفیف درد وغیره
frontlet U پیشانی اسب وغیره
snouts U لوله کتری وغیره
propellor U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tubes U لوله خمیرریش وغیره
seance U جلسه احضارارواح وغیره
tube U لوله خمیرریش وغیره
ratoon U نهال موز وغیره
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
The kI'lled and the wounded. U کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com